خاطرات بارداری مامان پارساجون

به دنیا اومدن دختر دایی و 20 هفتگی پارساجون

1392/11/1 11:19
نویسنده : سمان
2,523 بازدید
اشتراک گذاری

14 دی ماه مامانی زنگ زد و گفت زندایی میگه نی نی تکوناش کم شده و قراره بریم بیمارستان بستری بشه ، دختر دایی حدودا 5 ماه از شما بزرگتره ، خلاصه ما هم قرار شد عصری بریم بیمارستان که وقتی رسیدیم گفتن پریا خانم به دنیا اومده و کلی ذوق کردیم که زودتر عکسشو ببینیم، کلی منتظر شدیم تا نگهبان بیمارستان رضایت داد یکنفر یکنفر بریم بالا و نی نی رو ببینیم که بالاخره موفق شدم و رفتم دیدمش ، اینم اولین عکسایی که ازش گرفتم :

اینم عکس 10 روزگی پریا خانم:

روز 29 دی ماه هم که جشن عقیقه کردن پریا خانم بودو کل فامیل دعوت بودن و خیلی خوش گذشت، عصری هم مامان بابایی اومدن دیدن پریا خانم... لبخند

اینم عکس روز مهمونی پریا خانم :

 

پارساجون هم الان تو 20 هفتست و تقریباً نصف بارداری گذشت، دوس دارم زودتر به دنیا بیای و بگیرمت بغلم پسر گلم ، آخه هر چند روز یه بار میریم خونه دایی و دلم لک میزنه نی نی بغل کنم و بعد که میریم خونه دوباره دلم تنگ میشه اما همش به بابایی میگم ما خودمون یه دونه داریم و چند ماه دیگه میپره میاد تو بغلمونو واسه همیشه واسه ی ماست... نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان خانمی
13 بهمن 92 22:41
سلام عزیزم ایشالله که گل پسرت سالم و سلامت بیاد بغلت. وقت کردی به محمدسجاد من هم یر بزن سلام عزیزم مرسی ممنون از شما، ایشالا محمد سجاد جون هم صحیح و سلامت به دنیا بیان، پسرای هردومون اردیبهشتی میشنا وبلاگتونو دیدم چه آهنگ قشنگی هم روش گذاشتید
مينا مامان اميرعلي
8 اسفند 92 15:14
سلام خانومي خدا هم دختر برادرت و هم پسر خودت رو واستون نگه دار.ماشاالله دختر خوشگلي دارين... منم باردارم و اخراي هفته سي هستم.خوشحال ميشم به وبلاگ پسر منم سر بزنيد.اگه با تبادل لينك موافقي يه سر به ما بزن سلام عزیزم مرسی از نظر لطفتون، ممنون، ایشالا بسلامتی امیرعلی جون هم به دنیا بیاد، چشم حتما میام به وبلاگتون سرمیزنم
مامان دانیال-ویانا
19 فروردین 93 15:03
سلام عزیزم کجایی نگرانم هاااااااااا سلام دوستم ببخشید یه مدتی بود اصلا فرصت نمیشد بیام سر بزنم، شرمنده که نگران شدید عکسای ویانا جونو دیدم مبارکه ایشالا قدمش خیر باشه عزیزم خیلی نازه ماشالا خدا حفظش کنه