خاطرات بارداری مامان پارساجون

نتیجه مثبت تست بارداری

1392/11/1 12:04
نویسنده : سمان
20,548 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

از امروز میخوام خاطرات قشنگمو ثبت کنم تا وقتی پارساجون به دنیا اومد، بدونه چقدر برام عزیزه و چقدر دوسسسسسسسسسسسسسش دارم و بهش فکر میکردم و برای دیدنش لحظه شماری میکردم و بعدها خودش وبلاگشو ادامه بده... قلب

روز 11 مهر ماه بود که صبحش مامانی اینا راهی کربلا شدن و ساعت 2.30 ظهر اس ام اس زدن که رسیدن، منم خیلی دلم گرفته بود عصری که رفتیم خونه از غصه و دلتنگی نشستم گریه کردم بعدشم رفتم رو تخت دراز کشیدم و یکدفعه یادم افتاد که ووووووووووووووای امروز روز 30 ام دوره عادت ماهیانمه و برم با بی بی چک تست کنم (آخه روز 26 ام چک کرده بودم منفی بود، روز 28 ام هم چک کردم منفی بود) خلاصه با اشکی که تو چشام بود رفتم تست کردم و با هاله ای از اشکی که توی چشمم بود دیدم بعد از 2 دقیقه انگار دو خط بی بی چک صورتیه!!!!!!!!!!!!!تعجب

وای دل تو دلم نبود کلی بالا پایین پریدم و اشک و خنده قاطی شده بود آخه اولین ماهی بود که برای نی نی دار شدن اقدام کردیم و خدا هم خیلی دوسمون داشت که سریع مارو به خواستمون رسوند خدایا ششششششششششششکرت ، خلاصه رفتم به همسری نشون دادم دیدم اونم میگه آره دوخطه و کلی ذوق کرد و گفت فردا باید بریم آزمایش که مطمئن شیم، چون تو اولین ماه جواب گرفته بودیم  کلی ذوق زده شدیم و باورمون نمیشد...هورا

خلاصه بابایی رو دعوت کردم شام باهمدیگه رفتیم رستوران و نی نی دار شدنمونو جشن گرفتیمقلب

اینم عکس بی بی چک :

خلاصه فردا صبحش قرار بود بریم خونه خاله که آش پشت پای مامانینا رو بپزیم، سر راه اول رفتیم آزمایشگاه و آزمایش دادیم و قرار شد یک ساعت بعد نتیجه رو تلفنی بپرسیم دل تو دلمون نبود تا جوابو بگیریم، البته من تو دلم مطمئن بودم که بی بی چک مثبت شد نتیجه آزمایشم مثبته و بهم آگاه شده بود تو دلم نی نی دارم...نیشخند

بعد از یکساعت متوجه شدیم بعلللللللللللللله نتیجه مثبته!هورا

به مامانم زنگ زدم و گفتم کلی ذوق کرد و شاد شد و بعدشم به خواهرامو زنداداشم گفتم اوناهم خیلی خوشحال شدن... هورا

شبش هم بابای همسری از مشهد اومده بود گل و شیرینی خریدیم و رفتیم خبر نی نی دار شدنمونو دادیم و اونا هم کلی ذوق کردن و تبریک گفتن...لبخند

خلاصه هفته بعد که مامان اینا از کربلا اومدن توی ولیمه همه فامیل فهمیدن که من مامان شدمزبان

بعد از اون هم مامان شوشو به همه فامیلا گفته بودن و تقریباً همه فهمیدن من یه نی نی ناز و ملوس تو دلم دارم، قربونت برم پسرم که با اومدنت همه رو شاد کردی...ماچ

 

پارسا جون دوستت دارم...

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان دانیال- ویانا
28 دی 92 15:57
سلام عزیزم بهت تبریک میگم ایشالا نی نی نازت صحیح و سالم بپره تو بغلت منم 3روز دیگه واسه دومین بار مامان میشم خوشحال میشم با هم دوست بشیم بیا پیشمون اگه دوست داشتی
سمان
پاسخ
سلام عزیزم مرسی از تبرکتون، مبارکه بسلامتی امروز یعنی نی نی شما به دنیا میاد؟ وای خدا خیلی خوشحالم براتونمنم دوس دارم باهاتون دوس بشم اما آدرس وبلاگتونو هرچی کلیک میکنم باز نمیشه...
مامانی تارا
28 دی 92 17:39
امیدوارم نی نی نازت صیحیح و سالم به دنیا بیاد و بغلش کنی
سمان
پاسخ
سلام مامانی تارا مرسی از شما، ممنون که نظر دادید ایشالا شمام همیشه شاد و سلامت باشید